بعله برون
دعوت بودیم رستوران قصر طلایی تهرانپارس ، من که خودم چیزی سر در نمیارم از اینجور مراسمات .برادر عروس میگفت : مجلس بعله برونه!!!!
حالا این بعله چیه و برونش چیه الله اعلم.
خانمها تا وارد سالن شدن مثل فیلم شزم یک دفعه کل لباس و قیافه هایشان عوض شد!!!! حالا من مانده ام که خدایا اینها زن اند ، مرد اند ، دخترن !!!! ... چنان آرایشی کرده بودند که به سختی میشد فهمید که اینها آدم اند و زمینی اند یا اینکه فضایی هستند و از دارو و دسته ایتی!!!!!!!!!!!!!!!!
ظاهرا قرار بود آقایان یک طرف سالن بشینن و خانمها طرف دیگه ، که با پخش اولین موسیخی ( موسیقی) ، زنها و دخترها پریدن وسط و شروع کردن به جیغ و هلهله کردن.، جالب این بود که سعی داشتند حتما تصویرشان در قاب فیلم جا داشته باشه !!!! ناگهان صاحب تالار دوید داخل که قرار نبود که بزن و برقص باشه و... خلاصه و دید کسی به حرفش توجه نمیکنه گیر داد که خانمها باید بروند به قست خانمها. و ما در حال دعا : خدایا این چشمهای پاک را از ما نگیر.
موقع رقصیدن یکی از آدم فضایی ها خیره شد به من ، منی که در حال ذکر کردن بودم!!!!!!!!!!!!!! اصلا به دلم برات شده بود که الان میاد گیر میده که بیا وسط ، چشمش که دستم افتاد با نگاه معصومانه !!!!!!!!!!!! مرا دلداری داد: انشاله واسه عروسی!!!!!!!!!!
بحمداله ما هم که بچه مثبت ، همچنان با دست بگردن آویزان یه گوشه نشستیم و دست به دعا برداشتیم که : خدایا این چشمهای پاک را از ما نگیر!!!!!!!!!!!!
- ۹۴/۰۵/۰۷