خلوتی با خودم

عاشقانه هایی که تا گذشته میروند...

خلوتی با خودم

عاشقانه هایی که تا گذشته میروند...

خلوتی با خودم

اینجا خانه دوم من است ، اینجا پیوندی زده ام به حال و گذشته ام ، ارتباط ساده و صمیمی است بین خود و من ، ما دوستان خوب و صمیمی و صادق برای هم هستیم،‌ به جمع باصفای ما خوش آمدید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

۳ مطلب با موضوع «مراسمها» ثبت شده است

۱۶
تیر

گفتم امروز که روز غم مولاست ،عجب

پس چرا این دل من در هوس کرب و بلاست!!

روزها را که شمردم دیدم

110 روز دگر عاشوراست!!!

  • علیرضا صدیقی
۲۸
خرداد

خداگوید:

تو ای زیباتر از خورشید زیبایم

تو ای والا ترین مهمان دنیایم

بدان آغوش من باز است 

شروع کن!

یک قدم با تو!

تمام گامهای ماندهاش با من

  • علیرضا صدیقی
۲۰
خرداد

                               


چند وقتی بود که ذهنم درگیر خاطرات قدیم و جدید بود . به حال گذشته خود قبطه میخورم . دوران بچگی و نوجوانی واقعا یه جورایی خدایی بودم از شرکت در بسیج و دعای توسل و نماز جماعت و مکبری مسجد و مدرسه و .... تا الان که سالی یک بار اگر گذری بخورد میرم نماز جماعت و اگر آسمان به زمین بیاید اشتباها گذرمان به یک مجلس دعا بخورد و ...

چند هفته پیش رفته بودم دفتر امام جمعه یکی از شهرستانهای اطراف تهران که یک از دوستان فورا یقه ما را گرفت که یه کار واجب دارم کارت تمام شد بیا پیش من .

- اقا سلام علیکم ، حسب الامر خدمت رسیدم .

- آقا دم شما گرم ، یه کار خیلی مهمی باهات دارم ، خدا تورا از آسمان برای ما فرستاد!!!!!!!!!!!!!

- یا خدا !!! ما را تو مسجد خدا هم راه نمیدن اونوقت تو آسمان خدا که دیگه اصلا حرفش را نزن . مطمئنا اشتباه گرفتی داداش !!!!

-حقیقتش داریم یه کار گروه قرآنی راه اندازی میکنیم این صفحه را بخوان یکی از 40 آیتمی را که فکر میکنی میتونی تو اون زمینه به ما کمک کنی را انتخاب کن .

- حقیقتش من یه جورایی سرم ...

دیگر اجازه حرف زدن نداد .

- به جان خودم اصلا نمیشه این زوریه باید تو این کار گروه کمکمان کنی . یه جورایی مهر نوکری قرآن را به پیشانی بزنی !!!

این حرفش یه جورایی منو درگیر کرد .

- اگه قرار باشه مهر نوکری به پیشانی ما بخوره ما در بست در خدمتیم .

برگه را گرفتم یکی از آیتم ها این بود :مسئول تدبیر کارشناسانه در راستای گسترش و تعمیق برنامه های متنوع قرآنی در سطح بخش .

که قرار شد در این بخش کمکشان کنم .

فکر کردم شاید خدا خواست و یکی  هم پیدا بشه بخواد مهر نوکری قرآن به پیشانیش بخوره و ما را تو این زمینه کمک کنه ، آماده پذیرش نظر دوستان هستم .

  • علیرضا صدیقی