خلوتی با خودم

عاشقانه هایی که تا گذشته میروند...

خلوتی با خودم

عاشقانه هایی که تا گذشته میروند...

خلوتی با خودم

اینجا خانه دوم من است ، اینجا پیوندی زده ام به حال و گذشته ام ، ارتباط ساده و صمیمی است بین خود و من ، ما دوستان خوب و صمیمی و صادق برای هم هستیم،‌ به جمع باصفای ما خوش آمدید.

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب

دیوانه و سوراخ

يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۳۶ ب.ظ

امروز برای ادای نماز ظهر رفتم دفتر امام جمعه ، که بین دو رکعت پیش نماز شروع کرد به صحبت در مورد احکام فطریه و اینکه باید فرد فطریه دهنده عاقل ، بالغ ، ... باشه . حرفش رسید به اینجا که طرف باید عاقل باشد و خاطره ای را تعریف کرد که بد ندیدم محض ایجاد یک لبخند هم که شده آنرا عینا بیان کنم :

یکی از رفقای ما رفته بود امین آباد ، میگفت همینطور که داشتم بر میگشتم یه دیوانه ای مرا صدا زد که بیا :

- بله بفرمائید ؟

- وایستا تو صف تا تو این سوراخ را ببینی !!!!!

- حالا تو این سوراخ چی هست ؟

- باید تو صف وایستی تا ببینی !!!

این بنده خدا هم کمی مردد میشود که واقعا چیه این افراد اینطور صف کشیده اند و با چه اشتیاقی دارند تو سوراخی که روی دیوار بود را نگاه میکنند .

بلاخره نوبت ما شد . هر چی نگاه کردیم هیچی نبود .

- چیزی میبینی ؟

- نه هیچ چیزی نیست ؟

بلاخره خسته شدم برگشتم به همان کسی که مرا صدا زده بود با ناراحتی گفتم :

- اینجا که چیزی دیده نمیشه ؟!!!

- شما برای چندمین باره که داری تو این سوراخ را نگاه میکنی ؟

با تعجب :- اولین باره !!!!

طرف با یه ژست حق به جانب :

- برو عمو ،‌ما چند ساله داریم هر روز تو این سوراخ را نگاه میکنیم ، هیچی نتونستیم ببینیم ،‌تو با یه بار دیدن میخوای ببینی !!!!!!!

  • علیرضا صدیقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی